Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-05@07:36:53 GMT

اجماع ضدایرانی بایدن و مکرون در دو سوی آتلانتیک

تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۷۳۱۳

اجماع ضدایرانی بایدن و مکرون در دو سوی آتلانتیک

شرایط اضطراری برجام را می‌توان از دماسنج روابط پاریس و واشنگتن به خوبی تشخیص داد، آنجا که رهبران فرانسه و آمریکا در بیانیه‌ای مشترک موضع جدید غربی‌ها در ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران را اعلام و به حمایت از اعتراضات در ایران پرداختند.

به گزارش دنیای‌اقتصاد، جو بایدن و امانوئل مکرون روز پنج‌شنبه ۱۰ آذر-۱ دسامبر در ضیافت شام کاخ سفید برای ساکن الیزه تاکید کردند که مصمم به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در بیانیه منتشره از سوی دو رئیس‌جمهور ادعا شده است: «فرانسه و ایالات متحده به همکاری با سایر شرکای بین‌المللی برای مقابله با تنش آفرینی برنامه هسته‌ای ایران، همکاری ناکافی اش با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، فعالیت‌های بی ثبات کننده اش در خاورمیانه و مهم‌تر از همه انتقال موشک و پهپاد به طرف‌های مختلف از جمله بازیگران غیردولتی ادامه می‌دهند.»

کاخ سفید نیز در پی این دیدار با صدور بیانیه‌ای مدعی شد که ارسال تسلیحات جمهوری اسلامی می‌تواند شرکای مهم در حوزه خلیج فارس و امنیت و ثبات در منطقه را تهدید، قوانین بین‌المللی را نقض و به جنگ روسیه علیه اوکراین کمک کند.

 بازیابی اتحاد

بیانیه مشترک روسای جمهور فرانسه و آمریکا باعث شده تا با نزدیک شدن لحن پاریس و واشنگتن به یکدیگر، زمینه‌های بازیابی اتحاد و شکل‌گیری اجماع بین دو قدرت غربی فراهم شود. در واقع آنچه تهدید کنونی ایران خوانده می‌شود، همگرایی بین دو سوی آتلانتیک را که فراز و فرود‌های فراوانی داشته است، مجددا در یک صف قرار داده است.

با وجود رویکرد همواره ثابت دولت‌های غربی و در راس آن‌ها آمریکا و تروئیکای اروپایی نسبت به فعالیت‌های هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران، اما خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ زمینه‌های بروز شکاف میان متحدان قدیمی را فراهم کرد.

اروپا با محوریت فرانسه، بریتانیا و آلمان شکل‌گیری توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ و نقشی را که اروپایی‌ها در به سرانجام رساندن و حفظ آن به عنوان یک چارچوب همکاری چندجانبه ایفا کردند، عنصر حیاتی در تحقق ثبات و امنیت منطقه‌ای و همچنین حفظ رژیم‌های بین‌المللی از جمله معاهده منع اشاعه هسته‌ای دانسته و می‌دانند.

این مساله منجر به عدم همراهی اروپا با ترامپ در پروژه فشار حداکثری علیه ایران شد و حتی پایتخت‌های اروپایی سازوکاری را تحت عنوان اینستکس برای دور زدن تحریم‌های ترامپ و حفظ تجارت با ایران برقرار کردند که اگرچه در عمل به لحاظ وابستگی اقتصادی شرکت‌های اروپایی به قدرت مالی و تجاری آمریکا هیچ عایدی را نصیب ایران نکرد، اما اقدامی سیاسی، نمادین و قابل معنا از سوی اروپایی‌ها در مقابل رویکرد یکجانبه‌گرایانه جمهوری‌خواهان بود.

این رویکرد پیش‌تر نیز از سوی ژاک شیراک رئیس‌جمهور سابق فرانسه در مقابل سلف دونالد ترامپ یعنی جورج بوش پسر برای حمله به عراق نمایان شده بود، آنجا که شیراک به قطعنامه آمریکا برای حمله به عراق پاسخ منفی داد. در واقع پاریس در آن زمان حاضر به همراهی با دولت جورج دبلیو بوش، چهل و سومین رئیس جمهوری آمریکا برای حمله به عراق نشد.

دومینیک دوویلپن، وزیر خارجه وقت فرانسه در جلسه شورای امنیت در برابر کالین پاول، همتای آمریکایی خود ایستاد و از موضع پاریس که آلمان را نیز با خود همراه می‌دید دفاع کرد. اقدامی که منجر به واکنش بوش شد و از اصطلاح اروپای پیر برای توصیف این رویکرد فرانسه استفاده کرد.

در واقع نقش تاریخی‌ای که فرانسه برای خود در تاریخ روابط بین‌الملل قائل بود که مبتنی بر مختصاتی، چون نظم چندجانبه، همکاری و حفظ و تقویت مکانیزم‌های صلح‌بانی بوده است در تعارض و بعضا تضاد با رویکرد‌های یکجانبه مبتنی بر نظامی‌گری، مداخله و استفاده ابزاری از مکانیزم‌های حقوقی و هنجاری توسط ایالات متحده قرار داشته است.

اجماع مجدد

دماسنج روابط فرانسه و آمریکا همواره مولفه کلیدی در تبیین و شناخت قطب‌نمای نظام بین‌الملل به سمت روند‌های تقابلی یا تعاملی بوده است. در این میان، این قطب‌نما چگونگی مواجهه غرب با ایران را نیز مشخص کرده است و می‌توان انتظار داشت با بن‌بستی که در مذاکرات احیای برجام روی داده است، زمینه برای اجماع مجدد بین فرانسه و آمریکا علیه ایران فراهم شود.

آنچه این روند را تقویت می‌کند ظهور متغیر‌های جدیدی است که محاسبات آمریکا و به ویژه اروپایی‌ها در چگونگی تنظیم راهبرد جدید در ارتباط با ایران را در اساس تغییر داده است.

ناآرامی‌های هفته‌های گذشته در ایران و حمایت آمریکا و کشور‌های اروپایی یکی از این متغیر‌های جدید است که مجددا محاسبه اروپا را به سمت جهت‌دهی به ناآرامی‌ها برای فشار بر جمهوری اسلامی سوق داده است که هفته گذشته خود را در قطعنامه شورای حقوق بشر علیه تهران متجلی ساخت.

اما جنگ اوکراین و همکاری‌های نظامی ایران و روسیه در این بحران که از حساسیت ویژه‌ای برای اروپایی‌ها برخوردار است دیگر متغیر مهم و تعیین‌کننده‌ای است که باعث شده تا نحوه نگرش اروپا نسبت به آنچه فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران در منطقه خاورمیانه خوانده می‌شود، ابعاد تازه‌تری پیدا کند.

اگر تا پیش از این حضور ایران در منطقه باعث می‌شد تا اروپایی‌ها از خطر تهران برای متحدان عرب خود نام ببرند و زمینه‌های فروش سلاح به دولت‌های عرب خلیج فارس را در دستورکار قرار دهند، اکنون این حضور نظامی ایران در مرز‌های اروپاست که زنگ خطر را برای تروئیکای اروپایی به صدا در‌آورده است.

گزارش اخیر فوربس درباره مشتری‌های جدید پهپادی ایران مبتنی بر این استدلال است که این قابلیت تهاجمی می‌تواند به حوزه‌های دیگر از جمله قفقاز و بالکان توسعه یابد و خریدارانی را از اروپا به سوی خود جذب کند.

از این نقطه است که نگاه امنیتی مجددا در راهبرد اروپا در همراهی با آمریکا و قدرت‌یابی مجدد ناتو در حال نمایان شدن است و از این زاویه مقامات و تصمیم‌گیرندگان دو سوی آتلانتیک از ضرورت رفع اختلافات و سوءتفاهمات برای دفع تهدیدات جدید سخن به میان می‌آورند. ر

وی کار آمدن دولت دموکرات بایدن با رویکرد چندجانبه و رفع عوارض سیاست اول آمریکای ترامپ و همچنین رفع شکاف در دو سوی آتلانیتک متغیر دیگری است که باعث شده تا بار دیگر اروپا و آمریکا همچون برهه منتهی به قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران در اواخر دهه ۸۰ شمسی در یک صف قرار بگیرند.

 هشدار را باید جدی گرفت

با شکل‌گیری چنین ادراکی نزد اروپایی‌ها و آمریکا پرسش محوری این است که شکل‌گیری چنین اجماعی چه پیامد‌هایی برای ایران در بر خواهد داشت؟ در پاسخ باید گفت وضعیت هشدار که در دماسنج روابط بین پاریس و واشنگتن جلوه‌گر شده است، به خوبی مسیر پیش رو را نمایان ساخته است.

به این معنی که تغییر لحن و رویکرد غرب در ارتباط با ایران که با کاهش مطلوبیت احیای برجام و تصویب یک قطعنامه انتقادی در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مصادف شده است، توافق را در مسیر شکننده‌تری به نسبت چند ماه گذشته قرار داده است.

از این‌رو باید این همگرایی مجدد اروپا و آمریکا را جدی گرفت، چون می‌تواند منجر به اجماع مجدد غرب علیه ایران شود که روند بازگشت دوباره قطعنامه‌های تحریمی را فراهم کند. اما آنچه این مسیر را متفاوت از قبل خواهد کرد امکان عملیاتی شدن گزینه رویارویی سخت علیه تاسیسات هسته‌ای ایران است که با بازگشت نتانیاهو به قدرت و رویکرد ضدایرانی اسرائیل احتمال بیشتری پیدا کرده است.

مضاف بر این در واشنگتن نیز سخن از این گزینه به گوش می‌رسد که اخیرا در اظهارات رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران منعکس شده است.

منبع: فرارو

کلیدواژه: بایدن ماکرون فرانسه و آمریکا اروپایی ها بین المللی علیه ایران شکل گیری هسته ای دو سوی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۷۳۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بورل: آمریکا دیگر هژمونی ندارد؛ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست

رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا معتقد است: آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.

به گزارش ایسنا، جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنرانی خود در دانشگاه آکسفورد گفت: من تقابل بیشتر و همکاری کمتر در جهان را شاهد هستم. این یک روند رو به رشد در سال‌های گذشته بوده است؛ رویارویی بسیار بیشتر و همکاری بسیار کمتر. من دنیایی را بسیار پراکنده‌تر می‌بینم. من دنیایی را می‌بینم که در آن قوانین رعایت نمی‌شود. من قطبیت بیشتر و چندجانبه گرایی کمتر می‌بینم.

من می‌بینم که چگونه وابستگی‌ها تبدیل به سلاح می‌شوند. من شاهد هستم که سیستم بین‌المللی که پس از جنگ سرد به آن عادت کرده بودیم، دیگر وجود ندارد. آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.

بورل افزود: من چین را می‌بینم که به جایگاه ابرقدرتی می‌رسد. آنچه چین در ۴۰ سال گذشته انجام داده در تاریخ بشریت بی‌نظیر است. در ۳۰ سال گذشته، سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان، از ۶ درصد به تقریبا ۲۰ درصد رسیده است، در حالی که ما اروپایی‌ها از ۲۱ درصد به ۱۴ درصد و ایالات متحده از ۲۰ درصد به ۱۵ درصد رسیده است.

این یک تغییر چشمگیر در چشم‌انداز اقتصادی است. چین در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای ما و ایالات متحده است. نه تنها در تولید کالاهای ارزان، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، در خط مقدم توسعه فناوری و ساخت فناوری‌هایی که آینده ما را شکل خواهند داد. چین «دوستی بدون محدودیت» را آغاز کرده است.

این دیپلمات اروپایی تصریح کرد: من گفتم جهان چند قطبی‌تر است - بله، این درست است. همزمان قدرت‌های میانی، مانند هند، برزیل، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، ترکیه در حال ظهور هستند. آن‌ها در حال تبدیل شدن به بازیگران مهم هستند. چه بریکس باشند و چه غیر بریکس، ویژگی‌های مشترک بسیار کمی دارند، بجز میل به کسب جایگاه بیشتر و صدای قوی‌تر در جهان، و همچنین مزایای بیشتر برای توسعه خود. برای رسیدن به این هدف، آن‌ها استقلال خود را به حداکثر می‌رسانند، تمایلی به جانبداری ندارند، بسته به شرایط یک طرف یا طرف دیگر را محافظت می‌کنند. آن‌ها تمایلی به انتخاب اردو ندارند و ما نباید آن‌ها را به سمت انتخاب اردو سوق دهیم.

بورل افزود: ما اروپایی‌ها می‌خواستیم در همسایگی خود حلقه‌ای از دوستان ایجاد کنیم. به جای آن، آنچه امروز داریم حلقه‌ای از آتش است. حلقه‌ای از آتش که از ساحل به خاورمیانه، قفقاز و اکنون در میدان‌های نبرد اوکراین می‌آید. توماس گومارت، مدیر مؤسسه فرانسوی روابط بین‌الملل، در حال تجزیه و تحلیل نقاط ضعف اقتصاد جهانی است. چند مورد از این نقاط بسیار به ما نزدیک است؛ دریای سرخ برای تجارت، تنگه هرمز برای نفت و گاز و دریای سیاه برای صادرات غلات. آن‌ها در مجاورت ما هستند و در برخی از آن‌ها ما حتی با مأموریت‌های نیروی دریایی اتحادیه اروپا درگیر هستیم، مانند آنچه در دریای سرخ است.

او در ادامه گفت: اکنون دو جنگ داریم، دو جنگ که وقتی به بروکسل آمدم، در کار نبود. دو جنگ وجود دارد که در آن مردم برای سرزمین می‌جنگند. این نشان می‌دهد که جغرافیا بازگشته است. به ما گفته شد که جهانی شدن، جغرافیا را بی‌ربط کرده است، اما نه. بیشتر درگیری‌های ما مربوط به زمین است، سرزمینی که در مورد فلسطین وعده داده شده و در مورد اوکراین سرزمینی در تقاطع دو جهان و این مبارزه برای زمین، خون‌های زیادی را ریخته است.

بورل گفت: در عین حال شاهد شتاب روندهای جهانی هستیم. تغییرات اقلیمی دیگر مشکلی برای آینده نیست. فروپاشی آب و هوا در حال حاضر رخ داده- برای فردا نیست، برای امروز است. تحولات تکنولوژیکی - به ویژه، هوش مصنوعی. اینها تغییراتی را ایجاد می‌کند که ما نمی‌توانیم به طور کامل درک کنیم. جمعیت‌شناسی نیز به سرعت در حال تغییر است. مهاجرت به ویژه در آفریقا که ۲۵ درصد از مردم جهان در سال ۲۰۵۰ در آن زندگی خواهند کرد.

در سال ۲۰۵۰، از هر چهار انسان یک نفر در آفریقا زندگی می‌کند و در عین حال شاهد افزایش نابرابری‌ها، کاهش دموکراسی‌ها و در خطر افتادن آزادی‌ها هستیم. این چیزی است که من می‌بینم. در این چشم انداز، نقش اتحادیه اروپا و نقش بریتانیا باید مشخص شود. نمی‌دانم نقش ما کدام خواهد بود. اما مطمئناً این بستگی به پاسخ ما به چالش‌هایی دارد که با آن روبرو هستیم - ما هشدارهایی می‌شنویم مبنی بر اینکه اروپا ممکن است بمیرد، باید چکار کنیم؟

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیشنهاد کرد: اول، ما نیاز به ارزیابی روشنی از خطرات روسیه داریم - روسیه به عنوان وجودی‌ترین تهدید برای اروپا در نظر گرفته می‌شود. شاید همه اعضای شورای اروپا با آن موافق نباشند، اما اکثریت پشت این ایده هستند. روسیه برای ما یک تهدید وجودی است و ما باید ارزیابی شفافی از این خطر داشته باشیم. دوم، ما باید روی اصول، همکاری و قدرت کار کنیم. ما مدلی ساختیم – مدل اروپایی – بر اساس همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در درون خود – و موفقیت چشمگیری بوده است.

۷۰ سال صلح در میان ما. ما معتقد بودیم که وابستگی متقابل از طریق چیزی که آلمانی‌ها آن را «Wandel durch Handel» می‌نامند، همگرایی سیاسی ایجاد می‌کند. این تغییر سیاسی را در روسیه و حتی چین به همراه خواهد داشت. خوب، این اشتباه ثابت شده است. اتفاق نیفتاده است. در مواجهه با روسیه، وابستگی متقابل صلح به ارمغان نیاورد. برعکس، به وابستگی به ویژه به سوخت‌های فسیلی تبدیل شد و بعداً این وابستگی تبدیل به یک سلاح شد. امروز پوتین یک تهدید وجودی برای همه ماست.

اگر پوتین در اوکراین موفق شود، به همین جا بسنده نخواهد کرد. چشم‌انداز داشتن یک دولت دست نشانده در کی‌یف مانند دولت بلاروس، و نیروهای روسی در مرز لهستان، و کنترل روسیه بر ۴۴ درصد از بازار غلات جهان، چیزی است که اروپایی‌ها باید از آن آگاه باشند. همه بیشتر و بیشتر از آن آگاه می‌شوند. اما من می‌دانم که همه در اتحادیه اروپا این ارزیابی را ندارند. اکنون پوتین کل غرب را به عنوان یک دشمن می‌بیند. او در بسیاری از سخنرانی‌های خود این را به صراحت بیان کرد.

بورل درخصوص شرایط کنونی در غرب آسیا هم گفت: و جنگ دیگر. پاسخ نامناسب اسرائیل به حمله ۷ اکتبر حماس خاورمیانه را در بدترین چرخه خشونت در دهه‌های اخیر فرو برد. جیک سالیوان یک هفته قبل از هفتم اکتبر گفته بود که خاورمیانه هرگز اینقدر آرام نبوده است! اما آرام نبود.

فقط نگاهی به اتفاقات کرانه باختری بیندازید تا متوجه شوید که اصلاً آرام نبود. حالا دو جنگ داریم. و ما اروپایی‌ها برای آن آماده نیستیم. آنچه اکنون در غزه اتفاق می‌افتد، اروپا را به گونه‌ای به تصویر کشیده است که بسیاری از مردم آن را درک نمی‌کنند. آن‌ها تعامل سریع و قاطعیت ما را در حمایت از اوکراین دیدند و از نحوه برخورد ما با آنچه در فلسطین روی می‌دهد تعجب کردند.

فرآیندهای تصمیم‌گیری اتحادیه اروپا چگونه کار می‌کند؛ اتفاق آرا. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۸ نفر از یک طرف، ۲ نفر از طرف دیگر رای دادند و دیگران وقتی زمان تصمیم‌گیری درباره آتش بس فرا رسید، رای ممتنع دادند. اما اگر ما در یک جا چیزی را «جنایت جنگی» بنامیم، باید زمانی که در هر جای دیگری اتفاق می‌افتد، آن را به همان نام بنامیم. آنچه در ۶ ماه گذشته در غزه رخ داده، وحشت دیگری است.

این دیپلمات اروپایی تاکید کرد: باید به دنبال یک طرح صلح باشم. فکر می‌کنم اعراب باید چشم‌انداز خود را برای حل و فصل سیاسی اوضاع ارائه دهند. من از وزرای امور خارجه کشورهای عربی دعوت کردم که به بروکسل بیایند و پیشنهادات خود را توضیح دهند. ما باید به همه بفهمانیم که راه حل نظامی وجود ندارد. خب، همه می‌گویند که راه‌حل دو کشوری را می‌خواهند. ما ۳۰ سال است که از اسلو این را تکرار می‌کنیم. اما در اسلو، راه حل دو کشوری بخشی از توافق نبود. گفتند «بعداً شاید بتوانیم»، اما در متن نیست.

اگر بر این باوریم که راه حل دو دولتی تنها راه حل است، جامعه بین‌المللی باید بسیار بیشتر مشارکت کند و این را نه به عنوان نقطه شروع، بلکه به عنوان نقطه پایان بازی در نظر بگیرد. اگر نابودی یا مهاجرت اجباری فلسطینی‌ها را کنار بگذاریم، راه‌حل چیست؟ وقتی این سوال را از دولت نتانیاهو می‌پرسیم، تنها پاسخی که می‌گیریم این است؛ «ما راه‌حل دو دولتی را نمی‌خواهیم». می‌پرسیم چه می‌خواهید؟ و این همان چیزی است که جامعه بین‌المللی باید بارها و بارها بپرسد تا به دنبال پاسخی باشد که بتواند از یک تراژدی انسانی دیگر جلوگیری کند.

در ایرلند شمالی اتفاق افتاد، در اروپا اتفاق افتاد. دشمنان قدیمی امروز همسایگان خوبی هستند و بیشتر از همسایگان خوب، بهترین دوستان هستند. باید امکان‌پذیر باشد، اما برای این که [این امکان] فراهم شود، زمین باید تقسیم شود. آن‌ها نمی‌توانند با هم زندگی کنند، آن‌ها باید در کنار هم، در صلح و امنیت زندگی کنند، اما هر کدام با خانه، سرزمین، دولت، قلمرو و ظرفیت سیاسی خود. این یکی از مهمترین چیزهایی است که اروپایی‌ها باید حل کنند.

دیگر خبرها

  • ماکرون: روسیه نباید در اوکراین پیروز شود
  • بورل: آمریکا دیگر هژمونی ندارد؛ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
  • آمریکا دیگر هژمونی ندارد/ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
  • ماکرون: گفت‌وگو با روسیه باید ادامه پیدا کند
  • واکنش وزیر دفاع انگلیس به تحریمش از سوی ایران/ مخالفت امارات با استفاده آمریکا از پایگاه های نظامی در این کشور/ حمله موشکی به پایگاه نظامیان آمریکایی در شرق سوریه/ رایزنی محرمانه دولت بایدن و عربستان درباره یک توافق
  • رشد خیره‌کننده ایران در بازار تسلیحات پیشرفته جهانی
  • اتفاقات دانشگاه‌های آمریکا نشانه بیداری جهانی است
  • سردار رادان: رضاخان هم نتواست حجاب را از مردم بگیرد / از دانشگاه‌های آمریکا و انگلستان و فرانسه چه خبر؟!
  • مکرون: اعزام نیرو به اوکراین را منتفی نمی‌دانم
  • آمادگی دانشگاه کاشان برای پذیرش دانشجویان تعلیق شده آمریکا و اروپا